«[…] درون شرایطی کـه جنگ کره درون جریـان بود، ناهید رکسان هری ترومن نگران بود کـه با ادامـه بحران و تضعیف محمد مصدق، حزب توده دولت ایران را درست بگیرد[…] »
منبع: ناهید رکسان بیبیسی: مورخ 19 اوت 2013
حکومت مردهشویـان کـه پیشتر «حقوق بشر» را درون توهمات قبایل سامـی ـ قرآن ـ رویت کرده بود، اینک «صنایع» را نیز درون این مجموعة سرشار از توحش پیدا کرده، و بـه این ترتیب پرسوناژ موهوم قواد خلیلالله را درون جایگاه پدر «مدرنیته» نشانده:
«[…] درون قرآن بـه برخی از صنعتها کـه به دست پیـامبران انجام گرفته اشاره شده […]»
منبع: ایسنا، مورخ 18 اوت 2013
پیغمبر «صنعتکار» نداشتیم کـه حالا پیدا کردیم! ولی پیش از ارتقاء مرتبة ابراهیم قواد، ایسنا، مورخ 15 اوت سالجاری با حذف موجودیت تاریخی کشور ایران، مکانی ویژه جهت تحمـیل توحش سامـیان، یعنی زیستن بر اساس «تکرار» سنت پدر اختراع کرده. ناهید رکسان این مکان کـه نام عربی «خالصه» دارد، بـه ادعای سایت مردهشویـان «پیش از تاریخ» هم درون ایران وجود داشته:
«[…] تپة خالصه را مـیتوان از معدود مراکز شناخته شده پیش از تاریخ درون ایران دانست […]»
به عبارت دیگر «پیش از تاریخ» هم «ایران» وجود داشته! بنابراین مـیباید بپذیریم کـه «ملت ایران» نیز پیش از تاریخ وجود داشته، حال آنکه چنین چیزی نمـیتواند واقعیت داشته باشد! چرا که، «پیش از تاریخ» هیچ نامـی به منظور این مکان و ساکنین فرضی آن تعیین نشده! البته دلیل کشف «ایران پیش از تاریخ» روشن است؛ این مکان موهوم درون واقع سرزمـین موعود «اقوام سامـی» هست که بـه گواهی تاریخ بـه ویژه درون ایران، مصر و عراق، جز «تکرار» تخریب و جنایت و «افتخار بـه گذشتة» موهوم هیچ «فعالیت» دیگری نداشتهاند. درون تبلیغات همـین جانوران وحشی هست که درون این سرزمـین «نیستدرجهان»، ایرانیـان اسلام را با آغوش باز پذیرفته، و از هخاان هم «توبه» کردهاند:
«[…] ایران بعد از قبول اسلام درون واقع با توبه از گذشته خویش و تغییر نماد از سمبلهای هخا بـه سوی نمادهائی نظیر کعبه و کربلا شرایط زمـینـهسازی ظهور را از آن خود کرده[…]»
منبع: فارسنیوز، مورخ 18 اوت 2013
شکرخوریهای فوق از زبان «محمدمـهدی مـیرباقری»، رئیس فرهنگستان «علوم اسلامـی» قم نقل شده. ناهید رکسان این فرد با هدف ارائة تصویر دلپذیر از تهاجم تازیـان بـه ایران درون واقع بـه بازنشخوار تبلیغات واتیکان نشسته. به این ترتیب، هدف واقعی از پیوند زدن عرصة تفکر «علم» بـه توهم «باورها» روشنترمـیشود؛ رفع نگرانی استعمار!
سرانجام معلوم شد آشوبهای سرزمـین فراعنـه درون «نگرانی» آمریکا از نزدیک شدن مصر بـه روسیـه ریشـه دارد:
«[…] منابع مصری [به نقل از] محمد العصار، معاون وزیر دفاع درون امور تسلیحاتی […] اعلام د[…] تماسها با دولت آمریکا کاملاً متوقف شده […] پنتاگون بـه مصریها اعلام کرده کـه نسبت بـه نزدیک شدن بـه روسیـه هراس دارد[…]»
منبع: ایسنا، مورخ 18 اوت 2013، کدخبر: 92052715325
البته ما مـیدانستیم کـه این نگرانی وجود دارد، و بـه واشنگتن هم محدود نمـیشود؛ در این مـیانـه لندن نقش اساسی ایفا مـیکند. ولی خوب، رسانـههای جمکران تاکنون «آشوب طلبی» و «تروریسم» را بـه حساب «خواست مردم» مصر مـیگذاشتند، به این امـید کـه با سلب مسئولیت از «پدر»، مطالبات لندن و واشنگتن را نیز بـه تل موهوم «مردم» منسوب کنند! از دوران قجرها، استعمار بریتانیـا با توسل بـه انواع مونث و مذکر «لات»، همـین سیـاست وحشیـانـه را بـه اجرا درون آورده، باشد کـه آخوند را بـه عنوان مخالف استبداد، و لات مونث را بـه عنوان «شخصیت تاریخی» بـه ارزش بگذارد:
«[…] درون جریـان نـهضت تنباکو […] زینب پاشا کـه عادت داشت دو گوشـه چادر را بـه کمر ببندند همراه عدهای دیگر از زنان با چوب و چماق وارد بازار مـیشوند و دکانها را مـیبندند[…]»
منبع: بیبیسی، مورخ 7 مارس 2013
این «شخصیت تاریخی»، همچنانکه مـیبینیم، یک روز پیش از روز جهانی زن بـه فارسی زبانان معرفی شده. و بد نیست بدانیم کـه یکی از آشفروشهای «فرهیخته» نیز درون ستایش از این ماشاالله قصاب مونث روایتی«قلمـی» کرده که تا روند گسترش توحش روابط یکسویـه تداوم یـابد:
«[…] نوشین احمدی خراسانی […] درون نشریـه بایـا […] روایت کرده […] کـه روزی [زینب پاشا] درون جمع تبریزیها کـه از شرایط ناراضی بودند حاضر مـیشود و […] مـیگوید: اگر شما مردان جرأت ندارید جزای ستمپیشگان را کف دستشان بگذارید، اگر مـیترسید کـه دست دزدان وغارتگران را از مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنید، چادر ما زنان را سرتان کنید و در کنج خانـه بنشینید و دم از مردی و مردانگی نزنید، ما جای شما با ستمکاران مـیجنگیم[…]»
همان منبع
مـیبینیم کـه اوباش مونث جمکران بـه این دلیل «جایزه سیمون دوبووار» دریـافت کردهاند کـه در وحشیگری و خصوصاً «زنستیزی» با آخوند مسابقه گذاشتهاند. اتفاقاً وقوقیة جمعه 16 اوت سالجاری ـ شامل ستایش از حامـی کودتای 28 مرداد 1332 و قاتل ناصرالدین شاه ـ در راستای همـین مسیر توحش یعنی «سلب مسئولیت» از مجرم و به ارزش گذاشتن یکجانبهگرائی تنظیم شده:
«[…] وی سالگرد رحلت شیخ بهایی […] آیتالله بروجردی […] و همچنین شـهادت مـیرزا رضا کرمانی کـه به امـید نجات ایران از مظالم شاهان قاجار، ناصرالدین شاه را ترور کرد و خود نیز بـه شـهادت رسید بـه عنوان برخی دیگر از مناسبتهای مـهم روز یـاد کرد[…]»
منبع: ایسنا، مورخ 16 اوت 2013
با تروریست «شـهید»، مـیرزا رضای کرمانی آشنا شویم! و اما ساواک جمکران درون وقوقیة اخیر قلعة حیوانات، گذشته از تأئید کودتای 28 مرداد و ترور پادشاه مشروع قاجار، گوشـهچشمـی هم بـه آمریکا نشان داده؛ همان آمریکائی کـه در دوران مـیرپنج با افتتاح دکان «پیشاهنگی» زمـینة سرکوب فرهنگی را فراهم آورد:
«[…] توصیـه دیگر بـه وزرا این هست که درون پایـان هر روز محاسبه نفس کنند و ببینند چقدر درون یک روز بـه وظایف خود عمل کردهاند[…]»
همان منبع
نیـازی نیست کـه بگوئیم «توصیة» آخوند موحدی درون واقع تکرار «احکام» پیشاهنگی است. وارد جزئیـات نمـیشویم، درون سایت فرانسه و انگلیسی زبان ویکیپدیـا درون اینمورد مطالب فراوان مـیتوان یـافت. فقط مـیگوئیم علیرغم افشای رابطة «بی. پی»، بنیـانگزار بریتانیـائی پیشاهنگی با «ریبن تروپ» و سازمان جوانان نازی، و همچنین افشای سوءاستفادة از پیشاهنگان، حکومت رسوای جمکران، «نـهضت پیشاهنگی هلال احمر» را بـه رسمـیات شناخت و دلیل هم روشن است.
این حکومت بـه گواهی اظهارات سردمداراناش هیچ مسئولیتی درون برابر «ایرانیـان» نداشته و ندارد. پیشتر هم بـه کرات گفتهایم، «لات»، بنابرتعریف «مسئولیتستیز» هست و چرا راه دور برویم؟ اظهارات ابلهانة حسن روحانی و وزرای پیشنـهادیاش شاهدی هست بر این مدعا.
حسن روحانی کـه با هزار زحمت و مصیبت و تقلب و دروغ درون رسانـههای غرب بـه حدود 51 درصد از آراء دست یـافته، خود را حافظ منافع ملی ایران انگاشته و به گزارش سایت «خبرآن لاین»، مورخ 6 اوت سالجاری مـیگوید، «برای منافع ملیام حاضرم با آمریکا مذاکره کنم!» بله، این جماعت به منظور پاسداری از منافع لندن و واشنگتن، همچون محمد مصدق و شرکاء، شعار «منافع ملی» مـیدهند و دست بـه صحنـهسازی مـیزنند. تفاوت چماقداران جمکران با هولیوودیها این هست که چماقداران کذا «مقامات» سیـاسی کشور ایران هستند، و مـیباید «مسئول» باشند! ولی چه درون عرصة سیـاسی و چه درون زمـینة اقتصادی و فرهنگی، برنامة جمکرانیـان چیزی نیست جز «سلب مسئولیت» همزمان از «ارباب» و «دولت.»
به عنوان نمونـه «خصوصیسازی»، و بـه ویژه خصوصیسازی خطوط راه آهن کشور جز سلب مسئولیت از دولت هیچ هدفی دنبال نمـیکند. به همچنین هست «برنامة» وزیر کشور حسن فوتبال کـه در «شبکة خبر»، مورخ 15 اوت سالجاری انتشار یـافته. ایشان با حذف ملت ایران از صحنـه، مـیخواهند ضمن «یکپارچه » شـهر و روستا، مدیرانی را بـه کار بگمارند کـه با ترکیب «علم و عقل»، از خاک و آب و هوا «ثروت» تولید کنند! به عبارت دیگر، برنامة وزیر کشور قلعة حیوانات «یکدست» «مکان» جهت بهرهکشی و تولید «ثروت» است. همان برنامـهای کـه در عربستان سعودی اجرا مـیشود، بدون جفتکپرانی آخوند و زوزه و جنجال نیویورک تایمز و بوقهای همسو درون مورد حماسة «تف سربالای جمعی»:
«[…]وزیر پیشنـهادی کشور […] گفت: درون […] توسعه شـهری و روستایی بـه دنبال مدل یکپارچه خواهیم بود[…] نیروهایی کـه به عنوان مدیر تعیین مـیشوند حتما بتوانند با ترکیب علم و عقل از خاک و آب و هوا تولید ثروت کنند.[…]»
به عنوان نمونـه، مدیران کذا مـیتوانند بـه پیروی از مـیرسلیم، وزیر کشور اسبق، با کمک اراذل، بناهای تاریخی ایران را بـه صورت قطعات جداگانـه بـه اربابشان بفروشند و «ثروت» تولید کنند، بدون اینکه مسئولیتی درون این تاراج بپذیرند. ولی جالبتر از وزیر کشور اوباش، وزیر اقتصادشان هست که با سلب مسئولیت از حکومت، مشکلات اقتصادی را ناشی از تحریمها مـیخواند، بدون اینکه بـه فساد مالی و دلیل تحریمها ـ یکجانبهگرائی حکومت ملایـان ـ اشاره کند:
«[…] بخش عمدهای از شرایط فعلی ما معلول شرایط تحریم هست که بر کشور تحمـیل شده[…] حتما با حفظ اصول و منافع ملی […] درون جهت […] رفع تحریمها حرکت کرد[…]»
منبع: رادیوبینالمللی فرانسه، مورخ 17 اوت سالجاری
همچنانکه مـیبینیم «تحریمها» نـه بر ملت ایران، که بر «کشور» تحمـیل شده. به عبارت دیگر حکومت اسلامـی هیچ مسئولیتی درون این تحریمها ندارد! و انتخاب این واژگان اتفاقی نیست؛ تبلیغات فاشیسم بر «نفی» مادیات وپویـائی انسان پای مـیفشارد. و به منظور پیشبرد این تبلیغات لازم هست از یکسو با صدور فتوی قانون و مقررات را «تکفیر» کنند، و خشونت و فقر، و بـه طور کلی مصائب جامعة بشری را «عادی» جلوه داده، یـا بـه ارزش بگذارند. و از سوی دیگر، فعالیتهای فرهنگی انسان، نظیر آفرینش هنری یـا نویسندگی را «طبیعی» و «تکراری» بنمایـانند. به این ترتیب هست که مـیتوان با حذف نظم قانونی و انسان، «شنود» قانونی را منع کرد؛ از «نقاشی خدا» سخن بـه مـیان آورد؛ یـا درکمال وقاحت خشونت و خسارات سیل درون سیستان و بلوچستان را «تلطیف» کرد:
«سیل آرامش مردم سیستان و بلوچستان را بر هم زد»
منبع: مـهرنیوز، مورخ 24 مردادماه سالجاری
همچنانکه مـیبینیم «سیل» را با سروصدا و شلوغی درون ترادف قرار دادهاند، همانطور کـه محمد خاتمـی را بـه عنوان حامـی هنر و هنرمند معرفی مـیکنند و … البته این شیوة «مخدوش مرزها» درون واقع کاربردی هنری دارد، ولی فاشیستها آن را درون قالب «شعار» بـه مـیدان سیـاست وارد کردهاند که تا مادیات منطقی و صراحت سیـاست را درون «ابهام» قرار دهند.
بله «هنر» به منظور فاشیستها کاربرد ویژهای دارد؛ خدمت بـه اه و منافع انسانستیز! چنین «خدمت» والائی ایجاب مـیکند کـه از یکسو، هنرمند «متعهد» باشد، و از سوی دیگر، هنر «در خدمت مردم» قرار گیرد. همان سیـاستی کـه طی سدة اخیر، پروپاگاند آنگلوژرمنها از طریق آخوندهای بادستار و بیدستار درون اروپا و به ویژه درون ایران بـه اجرا درون آورده و هنوز هم دستبردار نیست.
محفل آنگلوژرمن «هنر» را بـه ابزار «تطهیر» فاشیسم تبدیل کرده، و به منظور خشونتزدائی از «هیتلر»، او را بـه عنوان «نقاش» و «نویسنده» و «هنرمند» درون بوق گذاشت. همـین محفل همچنانکه پیشتر هم گفتیم به منظور «عادی سازی» نماد فاشیسم ـ صلیب شکسته ـ شاهزاده هری و دربار انگلستان را بـه مـیدان آورد. مشابه همـین سناریو را هم مـیخواهند به منظور «اسلامگرایـان» و نماد فاشیسم اسلامـی ـ حجاب ـ اجرائی کنند. این برنامـه همچنانکه درون وبلاگ «سوتلانا ساویتسکایـا» هم گفتیم، با تطهیر چماقداران و تیغکشهای جمکران از قماش مخملباف آغاز شد و پس از ناکامـی «کودتای سبز» شتاب گرفت و قرار شد محمد خاتمـی و دیگر اوباش سرکوبگر جمکران را حامـی «هنر» و «هنرمند» بنمایـانند. ولی خشونتزدائی از «افراد» کفایت نخواهد کرد؛ مـیباید نمادهای خشونت اینان نیز «عادی» جلوه کند. و نمایش مـهوع «مـیمته» با همـین هدف بـه صحنـه آمد. پیش از اجرای این نمایش انسانستیز درون مریوان، بیبیسی دست به کار شد و به «ابراهیم گلستان» تریبون داد که تا درکمال وقاحت «روسری» را «عادی» و «اختیـاری» جلوه دهد:
«[…] بـه دستور آیتاللهها نبوده کـه زنها روسری یـا حجاب داشتند […] درون آن زمان خیلی از زن ها حجاب داشتند و روسری سر ، در جامعه ایران رایج بود، همچنانکه درون اینجا رایج است[…]»
منبع: بیبی سی، مورخ 17 ژانویـه 2013
بله همـه بدانند کـه «پدرسالاری» و «سنت» هیچ ارتباطی با «حجاب» و روسری و آخوند و «عادت» و اینحرفها ندارد، اینـهم اسناد و شواهدش!
تحولات منطقه و همچنین افشاگریهای ادوارد سنودن، روند استعماری گسترش «روابط یکسویـه»، یعنی «تحریف تاریخ» از طریق بازگشت بـه گذشته جهت ارائة تصویر دلپذیر از «پدر» و سنت پدر را شتاب بیشتری بخشیده. و نیـازی نیستکه بگوئیم به منظور ارائة تصویر دلپذیر از پدر، کافی هست پوشش سنتی زن ـ حجاب ـ را بـه طرق مختلف بـه ارزش بگذاریم. همچنانکه شاهد بودیم، کودتای آیرونساید درون ایران بـه ملایـان امکان داد که تا در سنگر «مخالف استبداد» لنگر اندازند و از نماد توحش پدرسالاری یعنی «حجاب»، نمادی به منظور «مبارزه با استبداد» بسازند. خوشبختانـه حماقت «معترضان» ـ که اکنون درون فرنگ لنگر انداختهاند ـ نیز کارساز این تبلیغات استعماری شد، و … و خمـینی دجال و همراهاناش موفق شدند سرکوب ملت ایران را با سرکوب زن ایرانی آغاز کنند. اینک کـه «حجاب ایدئولوژیک» بـه آخر خط رسیده، محور «آنگلوژرمن» دستاندرکار عادیسازی نماد بردگی زن شده.
در آستانة شصتامـین سالگرد کودتای آنگلوساکسونها درون ایران، سایت دویچه وله، ضمن «سلب مسئولیت» از کودتاچیـان غرب و تبلیغ «احترام بـه مدرک دانشگاهی» و «عبادت پدر و مادر»، به تلطیف «چادر» هم همت گماشته:
«[…]فیروزه گرگن ـ اصولی […] محرابی درست کرده […] و از بازدیدکنندگان مـیخواهد کـه چادر سیـاهی را سرکنند و خود را درون آینـه ببینند […] فیروزه گرگن ـ اصولی مـیگوید: من نـه دید مثبت و نـه دید منفی بـه چادر دارم […] بستگی دارد کـه آدمها از چه دیدی و از چه زاویـهای بـه دنیـا نگاه مـیکنند[…] »
منبع: دویچه وله، مورخ 14 و 15 اوت سالجاری
فعلة فاشیسم همـیشـه از ارزشهای «پدر» دفاع مـیکند. و زمانیکه نتواند این ارزشها را بـه عنوان چماق تکفیر مورد استفاده قرار دهد، با توسل بـه ورزش و هنر دست بـه تطهیرشان مـیزند. دلیل هم اینکه نوادگان ابراهیم قواد بـه ویژه درون جمکران و اسرائیل، «پدر» پیزیافندیشان را «رستم» صولت مـیپندارند!
«لات» همواره بـه «پدر» نیـاز دارد، چرا کـه بدون «پدر»، برای توجیـه رفتار غیرمسئولانـه ـ غیر منطقی ـ خود ابزاری درون دست نخواهد داشت. به عبارت دیگر، همچنانکه پیشتر هم بـه کرات گفتهایم، «پدر»، ابزاری هست که لات با توسل بـه آن درون «سنگر حق» مـینشیند. ویژگی «سنگرحق» تضاد آشکارش با «تاریخ»، و «روابط دوسویـه» است. جهان لات، جهانی هست پیشتاریخی و موهوم کـه «به فرموده» و از هیچ آفریده شده! بله، خداوندشان فرمان داد و جهان آفریده شد! هیچنمـیداند، چگونـه و به چه دلیل این جهان موهوم آفریده شده، همچنانکه هیچنمـیداند اشکانیـان بـه 5 هزار سال پیش از مـیلاد مسیح اسبابکشی کردهاند، تا مردهشویـان بتوانند بـه حساب خودشان از طریق بومـی «حلقة گمشدة داروین»، این نماد مدرنیته را نیز بـه «تصاحب» توحش خود درآورند:
«[…]اخیراً ۳۲ قطعه منحصر بـه فرد مربوط بـه محوطه باستانی جیرفت با عمر بیش از ۵ هزار سال از قاچاقچیـان عتیقه درون ایران کشف شده […] این اشیـاء […] از جنس مفرغ و سفال هستند[…] آثار باستانی سفالی نیز مربوط بـه دوره اشکانی هستند […] اصالت این اشیـا توسط باستانشناسان کاملاً تأیید شده […] جیرفت احتمالا سه هزار سال پیش از مـیلاد مسیح مرکز تجاری جهان درون مـیانـه راه بینالنـهرین بـه دره رود سند بوده […] جیرفت حلقه گم شده تاریخ بشریت است[…]»
منبع: دویچه وله، مورخ 17 اوت 2013
همـه بدانندکه «تاریخ» هم «حلقةگم» شده پیدا کرده، و از آنجا کـه به ادعای «دویچه وله» این حلقة حماقت را مرده شویـان درون جیرفت یـافتهاند، پادشاه زپرتی عربستان بـه حمایت از ارتش مصر برخاسته؛ سپاه مفلس جمکران بـه قدرتنمائی به منظور هند مشغول شده؛ رجب اردوغان و حسن فوتبال هم به منظور مصر شاخ و شانـه مـیکشند که تا دولت زهوار درون رفتة اسرائیل بتواند با توجیـه بمباران هیروشیما از «پدر معنوی» سلب مسئولیت کند!
«[…] سفیرکبیر اسرائیل درون توکیو رسماً از اظهارات دانیل سیمان، مشاور نخستوزیر اسرائیل درون امور خارجه، کـه مسئولیت بمباران هیروشیما و ناکازاکی را متوجه ژاپن کرده بود معذرت خواهی کرد[…]»
منبع: نووستی مورخ 17 اوت 2013، بـه نقل از فرانسپرس
با اینـهمـه، معذرتخواهی سفیر اسرائیل درون ژاپن و به ویژه انتشار خبر تیراندازی تظاهرکنندگان «پاسیفیست» مصر بـه خبرنگاران خارجی نشان مـیدهد کـه اسرائیل و اخوانالمسلمـین آرزوی لنگر انداختن درون «سنگر حق» و بازگشت بـه دوران نورانی «هری ترومن» را بـه گور خواهند برد.
[NAHID ROXAN | وبلاگ ناهید رکسان ناهید رکسان]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 26 Nov 2018 10:01:00 +0000